- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات آخر ماه صفر با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
خـستـۀ خـستهام ای یار چه باید بکنم رفتـم از یاد تو انگـار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و نکردم کاری وای از غـفـلت بسـیار! چه باید بکنم اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ مـحـروم ز دیـدار چه باید بـکـنم با همه خـوب شدم با تو ولی بد بودم چـشم من بود به اغـیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من گوش ندادم! العفو! شـدم امـروز گـنهکـار چه باید بکـنم مـثـل هـربار زدم زیـر قـرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟!
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو
نشاط عید هم از دوریت غم انگیز است بیا که گـر تو نـبـاشی بهار پـائـیز است چگونه خـنـده کند آنکه در فـراق رخت همیشه کاسۀ چشمش ز اشک لبریز است به رو نـمـای جـمـالت چه آورم با خود که جان هر دو جهان در بهاش ناچیز است سحرگهان که تو را می زنم صدا مهدی ز نکهـت نـفـسم صبح عـطر آمیز است لبی که وصف تو گوید چو صبح خندانست دلی که یاد تو باشد چو گل سحر خیز است چـگـونه کــوه گـنـاهـم ز پـا در انـدازد مرا که رشته مهـر تو دست آویـز است خط امان من از فیض دست بوسی تو است چه بیـم دارم اگر تـیـغ آسمان تیز است
: امتیاز
|
مناجات با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه در شهادت امام باقر
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصـلاً بـرای آمـدنـش بـیقـرار نیست گـیرم رسیـد روز وصالش چه فایده؟! وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست روزی هـزار بار دلـش را شکـسـتهام این گونه زیـستن، ادبِ انـتـظار نیست همسایهای گرسنه و اهل محـله خواب یعنی در این محله کسی سفرهدار نیست؟! آخـر چـقـدر در پـی دنـیـا دویـدهایـم؟! باور کنیم، حـرص زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم، چه میکنم فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟! باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عـاشق دلـداده عـار نیست ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست وای از مـزار و غـمکـدۀ باقـرالعـلـوم یک سایهبان به گسترۀ آن مزار نیست حجّـاج، مـکـهانـد و به روز شهـادتش یک شیعه در مجاورت آن دیار نیست
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در شهادت امام سجاد
هر لحظه در سکوت غمت داد میزند بغـضی که از فـراق تو فـریاد میزند اینکه تو نیستی و به ما طعنه میزنند بــر آتـش نــبــودن تــو بــاد مـیزنــد وقتی که صید دائمی چشم توست، دل کی دست رد به سیـنـه صیـاد میزنـد قـلـبـم اگـر که با تـو نـبـاشد نـمـیتـپـد نبـضم دمی که از تو کـنم یـاد میزند دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت چـشم تو حـرف از دل نـاشـاد میزنـد امـشب نگـاه ابـری تو با زبـان اشـک دم از عـزای حـضرت سجـاد میزنـد سی سال آزگار به هر جا نشسته است حرف از غمی که بر دلش افتاد میزند با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد و با یاد جسم غـرق به خـون داد میزند
: امتیاز
|
مناجات عرفاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
گل، فزون است، ولی آن گل، بیخار کجاست؟ خیمه بسیار بوَد، خیمۀ دلدار کجاست؟ دل آوارۀ من، خانه به دوشِ یار است ای حرم با من دلخسته بگو، یار کجاست؟ عرفات و جبل الرّحـمه، بگویید به من کعـبۀ روح مرا وعـدۀ دیدار کجاست؟ شب، شب مشعر و چشم همگان بیدار است جگرم خون شده، یارب! دل بیدار کجاست؟ یوسف فاطمه! بازار تو، گرم است ولی آنکه ما را ببرَد بر سر بازار کجاست؟ تا بـیایـیم سـر راه تو با گـوهـر اشک سینۀ سوخته کو؟ چشم گهربار کجاست؟ حاجیان در عرفاتند و ز هم میپرسند حاجی فاطمه کو؟ رهبر احرار، کجاست؟ ای جـوانـان مدیـنه! ز شـما میپـرسم که علی اکبر و عباس علمدار کجاست؟ نه رباب و نه ز گهوارۀ اصغر، خبر است طفلِ شیـرِ حرم حیـدر کرار کجاست؟ میثم از کثرت عصیان چه هراست، بشنو عفو، فریاد برآرد که گنهکار کجاست؟
: امتیاز
|
مناجات عرفاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای یـوسف گمگـشته کجای عرفاتی در خـیمه خود گرم دعـای عرفاتی ای چشم خـداونـد به ما هم نظری کن ای خلق خدا منـتـظر روز ظهورت ای پُر شده صحرای منا از تو و شورت افسوس که مُردیم و جمال تو ندیدیم هرشب به فراقت زجگرناله کشیدیم باز آی که در خیمه ما اشگ فشانی بـاز آی که داد شـهـدا را بـسـتـانـی جان دادن سقا لب عطشان که شنیده بی تابی اطفـال پـریـشان که شنـیـده
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان در مصیبت تخریب قبور ائمّۀ بقیع علیهم السلام
درد دل مـا بیتـو فـراوان شـده آقـا دلهـا همه امـروز پـریشان شده آقا بَـد مـیگـذرد زنـدگـی مــردم دنـیـا بیتـو هـمۀ سال، زمسـتان شده آقـا ای باب نجات همگان دست بجُنبان تو نـیـستی و بَـد شدن آسان شده آقا آرامـش دنـیای نـفـس گـیر، کجـایی بدجور جهان بیسر و سامان شده آقا حـال دل بـیـچـارۀ مـا تا تو نـبـاشی مانند بقیعی است که ویران شده آقا داده است به ما سوختگان جانِ دوباره رویای بـقـیعی که چراغـان شده آقا ای کاش نمیریم و بـبـیـنیم که آنجا چون کربـبلا یا که خراسان شده آقا
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در عید سعید فطر
ای جـذبۀ ذیالحجّـه و شـور رمضانم در شادی شعبان تو غرق است جهانم تـقـدیـرِ مـرا نــور نـگـاه تـو رقــم زد بایـد که شب چـشـم تو را قـدر بـدانـم روی تو و خورشید، نه، روشنتر از آنی چـشم من و آیـینه، نه، حـیرانتر از آنم در ســایـۀ قــرآن نـگــاه تـو نـشـسـتـم باران زد و برخاست غبار از دل و جانم برخاست جهان با من برخاسته از شوق تـا حــادثــۀ نــام تـو آمــد بـه زبــانــم عید است و سعید است اگر ماه تو باشی ای جـذبۀ ذیالحجّـه و شـور رمضانم
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در شهادت حضرت زینب
آرامـش حـقـیـقـی چـشم انـتـظـارها صبـری بـده به سیـنۀ ما بیقـرارها این امتحان ماست كه با سختی فراق سنـجـیـده میشـوند تـمـام عـیـارهـا ما دل شكستهایم و دلت را شكستهایم شـرمنـدهایـم از غـم این انـكـسارها یک ماه و نیم مانده كه آمادهام كنی ای مقتدای هرشب شب زنده دارها دنیای ما پُـر است از آمـال و آرزو آقا نجـاتـمـان بـده از این حـصارها اما سرشت ما همه از خاک كربلاست آقـا عـنـایـتـی به حـسـیـنی تـبـارهـا امشب دوباره در طلب زیـنـبـیـهایم پـروازمان بده به سوی همجـوارها از ما مـدافـعـان حـرم انـتخـاب كن ما را بـده لـیـاقـت آن سـر به دارها
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی در وفات ام البنین
الا که دست خدایت در آستـین باشد بـیا که مانده به در دیـدۀ زمین باشد گـنـاه میکـنم اما به خود نـمیگـویم شرار قهر تو شاید که در کمین باشد خوشا به حال گدایی دست چشمانش ز ابر خرمن چشم تو خوشه چین باشد چه میشود که دم مرگ پا نهی به سرم خودت بخواه که تقدیرم اینچنین باشد کـنـار اشـک غـم فـاطـمـیـهات بـاید دوباره چشم تو با غصّهای قرین باشد بــگــو بـه آه دل دردآورت امـشـب که روضه خوان غم اُمِّ بیبنین باشد تو روضه خوان عمویی و روضهات باید برای مـادر عـبـاس دلـنـشین بـاشـد
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در عرفه
ای یوسف غریب به کنعـان نیامدی تـنـهـاتـرین مـسافـر دوران نیـامدی گـویـند بوی پیـرهنت می رسد ولی ما مانـده ایم و وعـدۀ خوبان نیامدی دارد هنوز نسل جوان پیر می شوند طولانی است قصۀ هجران نیامدی خضر انتظار لحـظۀ دیـدار می کشد یعـقـوب دهر بهر تو گریان نیامدی ایمان چو شعله ایست کف دست مومنین شـد سخـت آزمـایش ایـمـان نیامدی گاهی شکست حرمت والای اهلبیت گاهی شکست حرمت قرآن نیامدی قوم یهود، قـوم نجس، قـوم بچه کش در قدس و کعبهاند به جولان نیامدی آتـش به جـان امت اسـلام می زنـند هرجا که هست جمع مسلمان نیامدی دارند عـاشـقـان شما کشته می شوند ای پـاسـدار خـون شهـیـدان نیامدی خـون حـسین منتـظر انتـقـام توست زینب تو را صدا کند از جان نیامدی ای زائر غـریب حرمهـای اهل بیت محصور شد حریم تو جانان نیامدی ایـنـک اهـانـتـی به مقام خـلـیـل شد کـعـبـه اسـیـر فـتـنۀ طوفـان نیامدی ما را برای لشگـر خود انتخاب کن آمـادهایـم پـای تـو هـر آن نـیـامـدی با اهل روضه در عرفه وعده کردهای اینجا کسی نگـفـت پـریشان نیامدی میگـفت با عموی تو سالار کـربـلا رفتی ولی به خیمه ز میدان نیامدی
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در عرفه
ای امیـر عـرفـه دست مـن و دامـانـت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت ای امیر عـرفـه ذكـر لـبـت را قـربـان حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان ای امیر عـرفه روح مـنـاجـات تـوئـی مشعر و سعی و صفا مروه و میقات توئی ای امـیـر عــرفـه حــالِ مـنـاجـات بـده بر گـدای حـرمـت وقـت مـلاقـات بـده ای امیـر عـرفـه گـر چـه سـراپـا دردم گر بیائی به خـدا دور سرت می گردم ای امـیــر عــرفــه دیــدۀ پُــر آب بــده دل بـی تـاب مـرا با نـگـهـی تـاب بـده ای امیر عـرفه فـیض دمـت را قـربان دل دریـایـی لـبـریـز غـمت را قـربـان ای امیر عـرفه تـنگ غـروب است بیا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا ای امیر عـرفه حـاجـی زهـرا بـرگـرد جان زهرا دگر از خیمۀ صحرا برگرد ای امیر عـرفه خـنـده بـزن بر رخ من جـان زیـنـب بده روز عرفه پاسخ من ای امیـر عـرفـه! ذكـر مـدام است بـیـا كار این عـاشق دلخـسته تمام است بیا ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كویت عشق است ای امیـر عـرفـه جـان گـل یــاس بـیــا آخـر مجـلـس ما روضـۀ عـبـاس بـیـا ای امیـر عـرفـه در عـرفـاتـی امـروز یا كه در علـقـمـۀ شـاه فـراتـی امروز ای امیر عـرفه شرح بـده خود بر من سر عـبـاس كجـا ضرب عـمـود آهن!
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان (عج) در شهادت امام باقر علیه السلام
شبی میـان همین روضـهها قبولم کن بـه حُـرمـت غـم آل عـبـا قـبـولـم کـن درون سینۀ من حُبّ مرتضی جاریست به حق فـاطـمه و مـرتضی قـبولم کن برای اینکه به وصل تو دلـربـا برسم گـذاشتـم همه را زیـر پـا، قـبـولـم کن ز لطف بـی حـدت آقا که کـم نـمی آید بیا کـرم کن و این دفـعـه را قبولم کن گـنـاه کـرده ام آقـا، ببـخـش، شـرمنـده قـبـول، مـن بـدم امّـا شـمـا قـبـولم کن سـلام مـنـتـقـم کـشـتـههـای دشت منـا به غـربـت شهـدای مـنـا، قـبـولـم کـن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبـیـه تـشـنـه لب کـربـلا، قـبـولم کن به نالههای جگـر سـوز حضرت باقر به روضه خـوان غـم نیـنـوا قبولم کن به لحظههای پُر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نـیـزهها قبولم کن
: امتیاز
|
مناجات با حضرت صاحب الزمان (عج) در توسل امام رضا علیه السلام
ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﻏـﺎﻟﺒﺎ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺩﺭﻣـﺎﻥ میشود ﺑﺎ ﮐﺮﯾﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ ﺁﺳﺎﻥ میشود ﭘﻠﮏ ﺑﺮ ﻫﻢ میﺯﻧﯽ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺷﺐ میکنی ﭼﺸﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ میشود ﺧﻮﺏ میﺩﺍﻧﻢ ﺟﻬﺎﻥ وابستۀ ﺍﻟﻄﺎﻑ ﺗﻮﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘـﺖ ﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺍﺫﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﺍﻥ میشود ﺑﯽ ﮔـﻤﺎﻥ ﻭﻗـﺘﯽ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﭘﺸﺖ ﻣﺎﻩ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ، ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﭘﻨﻬﺎﻥ میشود ﺍﺯ ﺣـﺮﻡ ﺗﺎ ﺟﻤﮑـﺮﺍﻧﺖ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ میﺁﻭﺭﻡ ﺁﺳﻤـﺎﻥ ﺯﯾـﺮ ﻗـﺪﻡ ﻫـﺎﯾﻢ ﺧـﯿـﺎﺑﺎﻥ میشود ﺩﺳﺖ ﭘُﺮ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺁﻣﺪﻩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻢ می آوری ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ میشود ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﻗـﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﺟـﻤﮑﺮﺍﻥ ﻭﻗﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ میشود ﺭﻭﺯ ﻣﺤـﺸﺮ نامۀ ﺍﻋـﻤﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻭﺍ ﻧﮑﻦ ﺣﺘﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﺍﮐﻨﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ میشود ﺩﺭ ﻗـﯿﺎﻣﺖ ﺩﻟﺨـﻮﺷﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺟﺪ ﺗﻮ ﺿﺎﻣﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ سلطان ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ میشود
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان (عج) در وفات حضرت زینب
هی داد می زنیـم که از تو نـشانه نیست یک روز میرسی تو و جای بهانه نیست یا عرض حاجت است، و یا که شکایت است آقا ببخش اگـر غـزلـم عـاشـقـانـه نیست خوشحالم از فراق تو شعری سرودم و تـاریـخِ مـانـدگـاری آن جـاودانـه نیـست ما را به بـام خود بـنـشـان که بـدون تو در هـیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست گـفـتـم بـیـا بـه خـانـۀ قــلـبـم؛ تـو آمـدی تو آمـدی ولی کـسی انـگـار خانه نیست بـا تـیـغ روزگـار چه بـهـتـر جـدا شـود وقـتی سـرم طـفـیـلـی این آستـانه نیست عجل عـلی ظهورک یا صاحب الـزمان دیگر زیـاد بر لـبـمـان این تـرانه نیست جـز در غـم کـمـان شدن عـمـه زینـبـت خون اشکهای جاری تو بی کرانه نیست مـرد از غـم نـمـردن در مـاتـم حـسـیـن بـر پـیـکـرش بگو که رد تازیانه نیست
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو
عـيـد جـديـدی آمـد و آغـاز سـالـيسـت آقای من! اين بار هم جای تو خاليست وقتی که لب ميخندد و دل غرق آه است يعنی که بی تو عـيـدهای ما خـيـاليست ما غـائـبـيم از محضرت که روسيـاهيم آثـار با خـورشيـد پـيـوستـن زلالـيست ـ در حلقۀ زلفت گـرفتارم ـ دروغ است هر چه که ميبـيـنم گـرفتاری ماليست چشمان تو از غصه های ما پر از اشک اوقـات ما از يـاد تو امـا چه خـالـيست مـاهِ رُخَـت را در شب گـيـسو مپـوشان در شام هجران بيگمان صبح وصاليست دل های بيدار و... جهـانی چشم در راه در انتـظارت جمعـه های ما سـؤاليست بحـرين و غـزّه لالـه لاله، نـدبـه خوانند دنـيـا اسـيـر دست قـومـی لا ابـالـيست پـايـان کـار ظـالـمان با ذوالـفـقـار است برگرد با تو شـوکت مـولی المواليست
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو
روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است لحـظـه ها در تـپـش تـاب و تـب آمدنش آسمان چشم به هراه قدمش هر روز است ای خدا کـاش شود سال نوأم عیـد فرج که نگاهم نگـران منتظـر آن روز است *************************
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو
هر راه به جـز راه تو کـج خواهـد بود بـی لطف تو آسـمـان فـلـج خـواهـد بود مـا مـنـتـظـران اگـر بـخـواهـیــم هـمـه امـسـال هـمـان سـال فـرج خواهـد بود *************** روزها بگذشت و تقویم زمان تکمیل شد سالمان با صوت حوّل حالـنا تحویل شد باز هم بر ما به خاک افتادگان درگهت صبح غمگینی بدون حضرتت تحمیل شد *************** گـلـهـا هـمـه با اذن تو بر خـواسـتـه اند از بـهـر ظـهـور تـو خـود آراسـتـه انـد مـردم هــمه در لـحـظـۀ تـحـویـل؛ اول بی شک فـرج تـو از خـدا خـواسـتـه اند *************** ای کـاش در امـر فـرج تـعـجـیـل گردد سـال فـرج بـر لـحـظـه ای تبـدیل گردد مــولای عــالــم مـهـدی زهــرا بـیـایـد تا در کـنـارش سـال مـا تـحـویـل گردد
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عج الله فرجه در سال نو
قـلبـم چو کویر و چـشـم هایم دریاست یک سال گذشت و غصه هایم بر جاست ای کـاش کـنـار هـفـت سـیــنـم بـودی این سـفـرۀ مـا بـدون تو بی معـنـاست امــســال بـیــا مــنــتــقــم آل عـــلـــی امـسـال بـه نـام مـادر تـو زهــراسـت امـسـال سـر سـفـرۀ زهــرا هـسـتـیــم سالی که نکوست از بهارش پیداست" امـروز بـرای مـادرت خـیـمـه زدی؟ ای وای امــام بـی نــشـانـم تـنـهـاسـت فـردا بـه کــدام رو به رویـت نـگـرم؟ فردا که حساب حشر هم دست شماست امـسـال بـیــا بــرای مـا گـریـه نـکـن تو گـریه نکن عزیز٬ مشگل از ماست
: امتیاز
|
مناجات آخر صفر با امام زمان عج الله تعالی فرجه
از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده روزم به شام غربت و غـم تیره تر شده آزرده گشت خـاطرت از کـرده های من آقـا بـبـخـش نـوکـرتــان دَردِ سَــر شـده تنهـا خودت برای ظـهـورت دعـا کـنی وقـتـی دعــای مـن ز گـنـه بی اثـر شده از شـام هجـر یـار بسی تــوشه می برد آنکس که اهل ذکر و دعای سحـر شده بودم مریـض و روضۀ تو شـد دوای من حـالم به لـطـفـتان چـقـدر خوب تـر شده رفـت از نــظـر مـحـرّم و آقـا نـیامـدی حــالا بــیـا کـه آخـرِ مــاه صـفـر شـده بعد از دو ماه گریه به غـم های کـربـلا حـالا زمـان نـدبـه بـه داغـی دِگـر شده یَثـرب برای فـاطمه نـقـشه کشیده است یَثـرب چقـدر بعـدِ نبی خـیـره سـر شده باید که بعد از این به غم مادرت گریست فـصـل شـروع مـاتـم خـیـرُالبـشـر شده از شعـله های پشتِ در خـانۀ عـلی است گر آتـشی به کرب و بلا شعـله ور شده آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند لـطـمه دگر به چـهـرۀ دخـتـر نمی زدند
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان در شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
آقا بیا که روضۀ موسی بن جعـفر است چـشمانمان ز داغ مصیباتـشان تر است جامـه سیـاه بر تـن و بر جـان شـرار آه دل هـا به یـاد غـصۀ او پُـر ز آذر است افـتاده است بی کس و تنهـا، غـریب وار مـردی که با تمـامی خـلـقت برابر است مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حرای حضرت موسی بن جعفر است بـاشد همـیـشه ورد زبـانـم به هـر نـفس لعـنت به آن یهودی بی دین که کافر است ای مـن فـدای شـال عـزای شـمـا شــوم آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفـر است
: امتیاز
|